loading...
خوش امدید
بازدید : 257 شنبه 02 فروردین 1393 نظرات (0)

زندگی نامه شهید محمد مهربان پور

 

 

مهربان پور

 

دانش‎آموز شهيد، «محمّد مهربان‌پور» در 1351/3/4هجري شمسي، در خانواده‎اي متدين و دين‎مدار، ديده به دنيا گشود.....

شهيد، چهارمين فرزند خانواده بود و پدر وي به مـباركي نام آخـرين فرستادة الهي و بزرگ‎پيامـبر بزرگوار اسلام(ص)، نام او را «محمّد» نهاد. مادر گـرامي شهيد، دربارة تربيت شهيد در زمان كودكي چنين مي‎گويد: «هر وقت به او شير مي‎دادم، بِاسْمِ‌الله مي‎گفـتم و اولين كلامي كه پس از تكلّم به او ياد دادم، ذكر شريف «ياعلي» بود.» شهيد، در سن كودكي با مادر و برادرِ خود، به مشهد مقدّس، شرفياب شد و به زيارت عتبات عاليات، نائل آمد. برادر شهيد، آقاي احمد مهربانپور، دراين‎باره چنين مي‎گويد: «حدوداً در سن سه‎سالگيِ برادرِ شهيدم محمّد، به اتّفاق مادرم به مشهد مقدّس و به زيارت امام رضا(ع) مشرّف شديم. موقع برگشت، در مسـير قم، محمّد به تب شديدي مبـتلا شد؛ تا جاييكه اميد چنداني به زنده ماندن وي نداشتيم. امامِ جماعتِ روستاي «لاورشرقي» « سيّدحسين بهرامي» نيز كه بعدها شهيدشد، در اين سفر همراهمان بود. ايشان شهيد را به روي دست گرفت و با تضرّع و زاري، شفاعت او را از حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) طلب ‎نمود و خداوند نيز به حرمت آن بزرگواران، بيماري اين شهيد عزيز را شفا عنايت فرمود.»

شهيد مهربان‌پور، تحت تربيتِ ارزندة اسلاميِ والدينش و از رهگذر بازيهاي خاص دوران كودكي، نشو و نما يافت و با روزيِ حـلالي كه پدر گراميش مهيّا مي‎ساخت، تمام جسم و جانش، خدائي و خداپسندانه، ساخته و پرداخته گرديد.

او در ششمين بهار باطراوت زندگي‎اش، در سال 1357 يعني سال پـيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي، راهي مدرسه شد و در دبستانِ مشغول به تحصيل گرديد و توانست پاية اول ابتدايي را با معدّل خوبِ 56/17 به پايان رسانَد. دوم ابتدايي را در سال بعد با موفقيّت تمام و با معدّل بالاي 96/17 گذراند

در سال تحصيلي 64ـ1363 در مدرسة راهنمايي شهيد سيّد مصطفي خميني (ره) ثبت‎نام كرد و پس از يك‌سال توقّف، توانست در سال بعد، پاية اول راهنمايي را با كسب معدل خوبِ 29/16 پشت سر بگذارد. پاية دوم را در سال تحصيليِ بعد، در همين مدرسه با موفّقيت پشت سر نهاد و پاية سوم را فقط تا تاريخ 14/7/1366 در مدرسة مذكور، تحصيل كـرد و پس از آن به روستای «درازي» رفت و در مدرسة راهنمايي شهيد «احمد پريچه» در اين روستا، به ادامة تحصيل پرداخت. شهيد، در روستاي «درازي» در مـنزل خالة خود، اقامت نمود. برادر شهيد، آقاي احمد مهربان‌پور، دربارة رفتن شهيد به درازي چنين مي‎گويد: «وضعيت ماليِ خانواده، چندان مناسب نبود و همين موضوع، باعث شده بود تا پدرم نتواند جهت تحصيل شهيد در شهر «]خورموج »، مـنزلي را براي ايشان، كـرايه نمايد. ولي ساده‎زيستي، خوش‎خلقي، گذشت و قانع‎بودنِ شهيد، سبب شد تا ايشان با مناعت طـبع و با سعة صدر، اقامت در مـنزل خاله‎ام در روستاي «درازي» را اختـيار نمايد و در آنجا به ادامة تحصيل بپردازد.» مدت تحصيل شهيد در درازي از يك ماه فراتر نرفت و پس از آن، وي به عشقِ دفاع از دين و وطن، در حالي‌كه اشتياقي وافر به تحصيل داشت، سنگر مدرسه را رها نموده، راهي سنگر نبردِ بي‎امان با دشمنانِ ددمنش و خون‌خوار اسلام و ايران گـرديد. در تاريخ 7/9/1366 جهت گذراندن دورة آموزش جبهه، راهي پادگان شد و در تاريخ 3/10/1366، اين آموزش را به پايان رسانيد. او براي اولين بار درحالیكه تنها پانزده بهار از حيات پرطراوتش مي‌گذشت، در تاريخ 1/11/1366 راهي جبهه‌هاي جنوب شد. او در اين مرحله، در ناوتيپ امــيرالمؤمنين(ع) به عنوان دژبان مشغول به خدمت شد و تاريخ 1367/1/27به خانه برگشت. او اصرار فراواني داشت كه در خط مقدّم حضور يابد، اما به دليلِ كوچكي سن، به وي اجازه داده نشد. شهيد، براي دومين وآخرين بار در مورّخة 1376/3/11 عازم مــيدان‌هاي نبرد حق عليه باطل گرديد و در گردان حضرت زينب(س) ناوتيپ 13 حضرت امـيرالمومنین(ع) به عنوان فرماندة دسته به نبرد با دشمنان شرف و انسانيت پرداخت.

محمد مهربان پوردر تاريخ 1367/4/4، در عمليات دشمن به جزيرة مجنون، در قسمت شماليِ اين جزيره، به شهادت رسيد.

شهيد مهربان‌پور، از آنجاييكه در خانواده‎اي متديّن، مؤمن و عاشق به قـرآن و اهل بيت (ع) پرورش يافته بود، نوجواني روشن‎ضمــير، فرهيخته و واجد خصلتهاي برجستة انساني بود. او انساني بود بسيار خوش‌رو و مهـربان كه هركس با او ديدار مي‎كرد، خّلق نيكو و بشاشت وجه و تواضع بالاي شهيد، سبب بهجت روحي او مي‎شد. مجموعة خصلتهاي نيكو در او جمع بود: خصلتهايي چون حُسن خلق، راست‌گويي، درست‌كاري، امانتداري، احـترام به والدين و به سايرين، تواضع و غـيره. مجموعة اين خصايل، حبّ او را در دل همگان انداخته بود و لذا جاذبة بالايي داشت و همه او را دوست داشتند. دوستي مردم نسبت به او، مصداق اين آية شريفه بود كه: «اَلَّذينَ امَنوُا وَ عَمِلُوالصّالحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدّاً» (96 مریم)

«كساني‌كه ايمان آورده و كردار شايسته انجام دهند، خـداوندي كه رحمتش عالم‎گستر است، براي آنها [در دل مردم]، دوستي و مودّت قـرار مي‎دهد.» آري اين شهيد عزيز نيز در زمـرة اين‎گونه بندگان شايستة خداي رحمن بود.

شهيد، قاري قرآن بود و صوت دلنشيني داشت و همواره در محافل و مجالس، تلاوت قرآن مي‌نمود. به گفتة برادرش، او شخصاً مبادرت به برپايي مراسم دعا (كميل، توسّل و ساير ادعيه) در مسجد مي‌نمود و خود نيز در خواندن دعا، حضوري هميشگي داشت.

شهيد، به لحاظ روحي در فضايي رشد يافت كه شميم روح‌انگيز عطر تفكّر بسيجي و فرهنگ ناب و انسان‌ساز شهادت در آن آكنده بود؛ لذا بسيجي رشد كرد، بسيجي زيست و بسيجي به شهادت رسيد. او متأثّر از تفكّر بسيجي كه در در تمام تار و پود زندگيش ريشه دوانده بود، در تمامي برنامه‌هاي مرتبط با بسيج و دفاع مقدّس، با علاقه و اشتياق فراوان شركت مي‌جست. برادر شهيد در اين‌باره مي‌گويد: «شهيد محمّد، در اكثر برنامه‌هاي مختلف انقلابي شركت فعّال داشت. به عنوان مثال، در ايّام دهة مبارك فجر در گروه تئاتر بازي مي‌كرد و در اين كار، دوستانش را ياري مي‌نمود. او همچنين در پايگاه مقاومت روستا عضويت داشت و در برنامه‌هاي گشت‌زني، ايست و بازرسي و نگهباني شركت مي‌كرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 48
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 59
  • بازدید ماه : 125
  • بازدید سال : 553
  • بازدید کلی : 10,511